جای خالی،سه نقطه...

ساخت وبلاگ

وای ميسم کنار پيشخون که سرويس غذای ميز کنار پنجررو ببرم.يه صندلی کنارم هست،قديمی و خاک گرفته.روى اون صندلی گيتاری هست که سيماشو غبار بی صدايی پوشونده.
ايستادم و همچنان که دستمو نزديک سيما ميکنم تصويری از گذشته نقاشى ميشه روی برگه های خالی نتی که قرار شده تو با دلت روشون قدم بزاری و صدای دردو رنگارنگ،رو تمام جاهای خالی پر کنی.
حالا که چند وقتی هست نيستی،نميدونم کجام اما پيدات ميکنم بين شلوغيا،بين تنهائيام و بين لحظه هايى که نيستن.
حالا که حس خوبيه داره از پشت کوه های برف گرفته،آسمون آبی،درخت آلبالوی جلوی خونه،پنجره ها و از زبون پرنده ها شنيده ميشه وقتشه که صندلى قديمی و گيتارتو تمييز کنم،هيزم بريزم و شومينرو روشن کنم،چای تازه دم شدرو برات تو اون ليوان بزرگ شيشه ای پرکنم و جا سيگاری تازه ای رو بيارم،از رو تخت سفيدت کمک کنم پائين بيای و تا خود صبح کنار هم گوش بديم به قصه های رفتن و سخت بودن کور شدن.
فقط صدا ميشنوم،ميگه اميرحسين هستی؟سرد شد غذا،چرا اِنقدر نيستی؟
از خودم میپرسم:چجوری برم؟اگه رفتم چطوری برگردم بين اينهمه ميزو صندلی؟

همچنان که دارم میرم به آخرش که چسبيده به پنجره نگاه میکنم و بعد میخندم. 
کنارتم داداش پوريا 


برچسب‌ها: خوب, عاشق لند لند......
ما را در سایت لند لند... دنبال می کنید

برچسب : جای,خالی,سه,نقطه, نویسنده : clondlondc بازدید : 132 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 23:47