ميخوام بشناسمش،قراره بياد!يعنی من اينطور فکر ميکنم که مياد،فقط وقتی که اومد ميدونم تا يه جايی از زندگيم خوشبخت ترين موجود زنده سرتاسر زمينم اما خب دوومی نمياره و به يه پايان تلخ تبديل ميشه.
از وقتی مشغول به شناختن خودم شدم،اول تمام زندگيمو شدم و بعد از روی تمام اونچه که شدم مشق کردم.عجيب شايد باشه اما ميتونم تو آينده عکسمو با دخترم تو اين صفحه بزارم،از ن.ر بگم و نشون بدم که چقدر به خودم نزديکم.
داره از پشت اون قاب بهم نگاه ميکنه و از زير چتر کنج اطاقم که اتفاقن بالای همون قاب خودشو گرفته، داره برف مياد.بعضی وقتا إنقدر شديده باريدن که دوس داری دريا بشی...
من دنبال خودم اما ميگردم...
لند لند......برچسب : نویسنده : clondlondc بازدید : 158